۳

...

اینم از امروز٬ خودت رو بکش ساعت ۸ برسی مشهد٬ بعد چون خودت رو کشتی دیگه نمیتونی کلاس ساعت ۸ رو بری٬ خدایی حال کردم نرم٬ کلاس ۱۰ تا ۱۲ رو رفتم ماشاا... چه فکی داره این استاده٬ ۱:۴۰ دقیقه ز ظ ذ ض ر زد٬ دریغ از ۲ کلمه درس٬ باز درس میداد میگفتیم درس داده٬ همش همون دیگه ذ ز ظ ض ر زد٬ بعدشم با مینا اومدیم خونه برنامهاومون رو هماهنگ کردیم که از فردا بشینیم رو اون رباته کار کنیمکسی چیزی گف٬ ۴ تا ۶ ورزش داشتم تو خواب جد و آبادم رو بردم زیر سوال که چرا ورزش ورداشتم٬ نیگاه کردم دیدم ساعت ۳:۲۵ گفتم بخوابم تا ساعت ۳:۵۰ بعد میرم به استاده بلیط نشون میدم میگم من تازه اومدم خسته ام٬ تو رو خدا امروز بزار برم٬ اذیت نکن٬ خودم رو میکشما٬ همینجوری تو خواب داشتم برنامه میچیدم واسه کلاس نرفتن و تهدید استاده و چمیدونم وقت تلف کردن شاید خوابم ببره یهو زنگ زدن٬ خواهرم پا شد در رو باز کرد٬ دید سمانه و مریم اینان٬ میگم شما یهو میزن به سرتون؟میگن اومدیم موهات رو ببینیم٬ نه که من هر سری از گرگان میام موهام یه مدله اینا خوششون میاد٬ بعدشم نگو کلاسشون تشکیل نشده بود٬ فک کردن منم کلاس ندارم٬ گفتن بریم بیرون٬ ولی زهی خیال باطل٬ من که کلاس داشتم٬ گفتم بشینین من برم یه حاضر بزنم سریع میام٬ اونام گفتن نه٬ ماهم میایم میشینیم تو ماشین تا تو بیای٬ خلاصه این خانوم معلممون خیلی خوبه٬ خودش اصن به مناسبت روز مادر گفته یه حالی بدم نیام٬ ماهم سریع پریدیم تو ماشین رفتیم سمانه بره آرایشگاه بعد تو آرایشگاه خانومه میخواس خرم کنه٬ میگفت مدل موهات خیلی جالبه٬ بیا واست یه چن تیکه مش کنم خوشگل میشه٬ بعدشم همش از مشایی که تا حالا کرده بود و مدل و رنگ موهام تعریف میکرد٬ ولی من گولش رو نخوردم که٬ سمانه هم گفت این فقط گرگان میره آرایشگاه٬ در ضمن مامانم جرم میده٬ البته این رو من تو دلم گفتم٬ بعدشم رفتیم مریم شال بخره٬ ولی نخرید و هیچ شیطنتی هم نکردیم مثه آدم اومدیم خونه. بعدشم اصنم هیچی نخوردیم٬ همین دیگه٬ اینم از امروز٬ انتظار اتفاق دیگه ای که نداشتین؟ داشتین؟ خوب اگه داشتین بگین فردا سعی میکنم دقیقا همون اتفاقی بیفته که انتظار داشتین.آهان..دوستانی که میخواستن ببینم شام چی داریم٬ باید زنگ بزنیم ببینم این رستورانه چی داره...

 

نظرات 16 + ارسال نظر
گیلاسی یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 09:02 ب.ظ

روز مادر مبارک....(:*

اولا روز مادر نه و عیدم مبارک.

گیلاسی یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 09:03 ب.ظ

دارم میرم بیرون..برگردم بیا افاضاتتون رو بخونم....(نیش)

ممنون که بهت سر زدم...

ارامیس یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 09:05 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com/

سلام اومدم نگی نیومدی


من بالاخره نفهمیدم چی کاره ای والــــــــــــــــــــــا







ممنون که بهم سر زدی

بازم ممنون..

پردیس یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 09:45 ب.ظ http://jinglebells.persianblog.com

ایضا عیدت مبارک!!راستی مگه میشه چیزی نخورده برگردین؟برگردین توماشین یه چیزی بخورین !!موهات خوب شده؟من مشهد میخاممم!

بیا همش واسه تو...

ژ یگولو دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 12:07 ق.ظ

من تبریک گفته بودم نفر اول...
نمیدونم چرا ندیدی...؟؟؟

حالا دوباره...
روزت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککک...

یه روز رو به نام من کردن مثلا، حالا کادوش رو یه نفر دیگه میگیره ها...اصن تبریک بدونه کادو نمیخوام...نمیخواممممممممممممممممم..نمیخوام.

ژ یگولو دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 12:11 ق.ظ

خوشم میاد تازه داره بیرون رفتنت مث من میشه...
شیطنت نکردن.مث ادم اومدن به خونه.چیزی نخوردن.عینهو خودم...دی*

عینهو خودم...

ژ یگولو دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 12:12 ق.ظ

میگم تو واسه خودت مشهد که میری یه شو مدل مو بذار واسه این بنده خداها...ثواب داره مادر...

رو پیشنهادت فک میکنم، فقط اسپانسر ندارم.

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:11 ق.ظ

خوندم... (:*

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:13 ق.ظ

بزا فک کنم چه شکلی شدی !!!! اون موقع که دیدمت موهات مصری بود ؟؟؟ نه یه طوری بود...اونوقع تقریبا بلند بود... (چجوری بود ایا !!! )

اولا مصری نبود و همش تیکه تیکه بود اسم خاصی هم نداش، از رو ژورنال زدم،دوما هم نداره.

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:14 ق.ظ

نمی دونم کی بود ادرس تو رو از من می خواست !!!

سریع فک کن یادت بیاد...

من منتظرما...

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:15 ق.ظ

اخه تو این گرما کلاس برزش بر می داری !!!! اخه برزشم شد غذا !!!!

نه والا..

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:15 ق.ظ

خوب بیا عطی رو بنداز جلو سگ بخورتش ((:،
یا حضرت ابولفضل منو نجات بده... من جونمممممممممم )):*

!!!!؟؟؟؟آیا؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!...

گیلاسی دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 04:16 ق.ظ

این مش بهت میادا......
خوب چیه تصور کردم ((:*
انقده بچه مثبت بودنم خوب نیسا.....
یکمی به خودت بیا... (نیش)

تو میخوای من رو اغفال کنی آیا؟؟؟!!!!!

من گولت رو نمیخورم میخوای مامان!!...!!!!...!!!!...


ناچ..

فعلا تو خودم اومدم، ولی به خودم وقت میگیره تا بیام.!!!...

ژ یگولو دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 10:06 ق.ظ

ببین چقده خالی بستی به من تو؟؟/

من تو را ببینم خودم خفت میکنم...دی*

نه!..تو این کارو نمیکنی..آخه چطور دلت میاد؟؟؟فک کن!!!من جونم، هنوز آرزو دارم، نه آرزو دختره،‌امید دارم، اصن تروریست، آدم کش، جرات داری تو بیا میدم بچه ها قیمه قیمت کنن...(زبون)

پوریا (کرگدن دوره گرد) دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 03:23 ب.ظ

ای واک خاک به سرم شد ننه

پوریا (کرگدن دوره گرد) دوشنبه 26 تیر 1385 ساعت 03:23 ب.ظ

اینجا مال کیه؟
مال هرکی هس اصن هم خر نیس
خیلی هم ماهه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد