...

 این وبلاگ دیگه نظر خواهی نداره٬ اون پایین آی دی و ایمیلم رو مینویسم بعد هرکی هرچی فحش دوس داشت میتونه بده هیچ کی هم به جز خودم نمیفهمه که چقد بی ادبین٬ اینم یه مدل نظرخواهیه دیگه٬ هرکی هم با یاهو مسنجر حال نمیکنه میتونه میل بزنه٬ حالا یه مدت نظرخواهیه اینجوری رو هم تمرین کنین٬ باشد که جملگی رستگار شویمD:

...

گفته بودم دوشنبه ها تا ساعت ۷ شب کلاس دارم٬ بعد یه بار که هوا سرد بود٬ سرد که میگم یعنی خیلی سرد٬ سرویسم نبود من رفتم رو یه سنگی نشستم٬ بعد باد هم میومد٬ تو دلم همش دعا میکردم سرویس نیاد٬ دوس داشتم ببینم آخرش چی میشه؟ بعد یکم که گذشت مثلن بیست دقیقه یهو سرویس اومد٬ بعد من ندیدم آخرش چی شد که!

 

...

خدا هم خداهای قدیم؛
قدیما واسه هر چیزی یه خدایی بود٬ بعد هر خدایی مخصوصه یه کاری بود٬ همینه دیگه وقتی فقط یه خدا میزارن واسه همه چیز خب خداهه بعضی کاراش رو فراموش میکنه دیگه٬ دهه!

...

از وقتی با شری سرسنگین شدم حتی یه بارم تو چشماش نیگاه نکردم.

...

هیچی مثه صدای زنگ تلفن اونم ساعت ۸ تا ۱۲ بصورت مداوم و بدونه وقفه که منجر به پاره شدن .. تلفن میشه اعصاب من و به هم نمیریزه.

...

ما راویان قصه های رفته از یادیم.

...

به جونه خودم اسم وبلاگ رو عوض نمیکردم عقده‌ای میشدم.